براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو
براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن
براي عشق وصال كن ولي فرار نكن
براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش...
♥تو همون فرشته ای از جنس آدم ♥
♥ تو واسم نشونه از خدای عالم♥
♥ تو همونی که تو خندهام شریکی♥
♥توی درد و غصه هام واسم طبیبی♥
♥ تو همون رویای پاکی♥
♥که توی شب های من بود♥
♥ تو همون بودی و هستی♥
♥ که می خوام براش بمیرم♥
♥ از خدا خواستم همیشه♥
♥ پیش تو آروم بگیرم♥
♥ تو واسم دنیای عشقی♥
♥ تو تموم لحظه هامی♥
♥ تازه میشه روح و جونم ♥
♥وقتی که تو پا به پامی♥
♥ از خدا می خوام همیشه♥
♥ که کنار تو بمونم♥
♥ تو شمع باش پروانه میشم♥
♥ تا کنار تو بسوزم♥

ﺷــﮏ ﻧﮑــــﻦ!…
”ﺁﯾﻨــــבﻩ ﺍے”ﺧﻮﺍﻫـــﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﮐﻪ, ”ﮔﺬﺷﺘــــﻪ ﺍﻡ”ﺟﻠﻮﯾــــﺶ ﺯﺍﻧــﻮ ﺑﺰﻧــــב !
… ﻗـــﺮﺍﺭ ﻧﯿـــﺴــــﺖ ﻣــــﻦ ﻫــــﻢ בﻝِ ﮐﺲ ﺩﯾـــﮕﺮے ﺭﺍ ﺑﺴــــﻮﺯﺍﻧﻢ!…
ﺑﺮﻋـــــﮑــــﺲ ﮐﺴـــــے ﺭﺍ ﮐﻪ ﻭﺍﺭב ﺯﻧﺪﮔﯿــــﻢ ﻣﯿﺸــــﻮב,
ﺁﻧـــﻘـــבﺭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻣــے ﮐﻨــــﻢ ﮐـــــﻪ,
ﺑﻪ ﻫـــﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺟــﺎے”ﺍﻭ”ﻧﯿـﺴﺘـﯽ ﺑﻪ ﺧﻮבﺕ“ﻟﻌﻨـــﺖ”ﺑﻔـــﺮ ﺳﺘــے

اگر دریای دل آبی ست تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش
***
تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن
تویعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن
***
تویعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن
اونی که قلب خاکی اش را سنگفرش قدم هایت می کند
منم . . .
یک روزی ...یک جایی
بالاخره
اونی که مال ِمال خودته
میاد و
توچشمات نگاه میکنه
ومیگه:
عشقم دیرپیدات کردم!
اما بالاخره پیدات کردم!
بعد دستشو میندازه دوره کمرتو میگه:
دیگه نمیزارم ازم دوربمونی!
خداکنه اون روز بارونم نم نم بباره...♥♥
بازگرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و کلاغ
روبه مکار و دزد دشت و باغ
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمای شدید
ریزعلی پیراهن از تن میدرید
تا درون نیمکت جا میشدیم
ما پر از تصمیم کبری میشدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا ، روی برگ
همکلاسی های من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید
همکلاسی های درد و رنج و کار
بچههای جامههای وصلهدار
بچههای دکه خوراک سرد
کودکان کوچه اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک میشدیم
لااقل یک روز کودک میشدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ ها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر
ای دبستانیترین احساس
من
بازگرد این مشقها را خط بزن
نظرات شما عزیزان:
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
موضوعات مرتبط: عشق من ، ،
برچسبها: عاشقانه ها"عشق"لبخندتو"غم ,